بین ِ چار تا دیوار ِ اتاقم محدود شدم ... هر روز دارن بهم نزدیک و نزدیک تر میشن ... کاش تو یکی از این دیوارا بودی! اونوقت قطعا محدود شدن و له شدن لذت داشت عزیزم.
May 17, 2010
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
آرزو هستم.
دخترکی که نه گیسوانش طلاییست و نه گونه هایش سرخ.کسی که همیشه تنهاست.
شاید برای همین نامم آرزوست.می توانم همیشه آرزو باشم و آرزو بمانم ... برای همه.
و تنها باشم برای همیشه...
0 نظر:
Post a Comment