آرزو

دلت خواست ببندی،ببند؛پنجره‌ی چشمانت را..

دوستت دارم.

ماهِ من باش،آسمان‎ت می‌شوم..

شب‌ایی که تا صُب بیداری،تا خودِ صُب،
از شب‌ا متنفرم که انقد خوبن،که انقد خوبن...که انقد خوبن..
همون شب‌ا همرنگِ خودشون میکنن‌ت..محوِ خودشون،
همون شب‌ا که وقتی صُب‌م می‌شن تو هنوز شب‌ی واسشون،
که تموم نمی‌شن.
شب شدم..

بمانم در تو،
گم شوم..
شاید آرام بگیرم

راهِ نرفتنی رو هیچ وقت نباید رفت.

من آتش‌م،
از دور زیبایم،
می‎درخشم،
اما یقین کن که حضورم وجودت را به آتش می‌کشد،
نیست می‌شوی،
برو..

آن‌قَدَر در خیال‌ت فرو روم،
تا جایی برایِ نفس نماند..
تا غرق شوم..
نَمانم.
"نیست" شوم..
عزیزم.

همین.

کابوس نیامدنت شوقِ انتظار را به بند میکشد.

اگه خواستی یه روز باهام بازی کنی،
بگو من چش بذارم ولی تو قایم نشو...گم نشو..
جلو چشمم باش..
همش.
بهت قول میدم چشامو هیچ وقت باز نکنم..
عزیزم.

بعد از راه افتادن اینترنت ملی رواست به جای واژه‌ی غریب و نامأنوسِ "اینترنت" از "فیلترنت" استفاده کنیم.

بیستُ یک ساله‌گی

قرار دادن کنتور درون حلقِ هر نوزادِ تازه متولد شده به منظورِ محاسبه‌ی دقیق‌تر هزینه‌ی تنفس در ممالکِ اسلامی(!؟)‏

خیلی وقته دیگه هیچی واسم حرمت نداره،یه وقتایی میخواستم به قران دس بزنم وضو میگرفتم.یه وقتایی واسم مهم بود بقیه راجبم چی فک میکنن.مهم بود بقیه فک کنن ادم خوبی ام.اون وقتا حتی اگه خوب نبودم تظاهر میکردم به خوبی.
تظاهر کردن خوبه.
یه وقتایی بود من حرمت نیگه میداشتم.به هر کسی هر چیزی نمیگفتم.اون وختا برام مهم بود کسی از حرفم نرنجه.یا فلان جمله رو به فلان کس نزنم
یادمه اون زمانا حتی نمره برام مهم بود.یه مدته هیچی برام مهم نیس.هیچی.حتی ناراحت شدن عزیز ترین کسم.حتی این که کاری کنم که همه ازم بدشون بیاد.حتی خودمم دیگه واسه خودم مهم نیستم.
وقتی ادم اینطوری میشه دیگه پیشرفت براش معنایی نداره.دیگه تلاش نمیکنه عوض شه.تلاش نمیکنه خوب باشه.یا اینده شو بسازه.یا هر چیزی شبیه این.کاش برام مهم بود نتیجه ی کارام یا رفتارام.کاش برام مهم بود اینده چی میشه.یا این حرفی که میزنم چه تاثیری تو  زندگیم داره
جالب اینجاس که هیچ وقت از حرفایی که میزنم پشیمون نمیشم.از کارایی که میکنم.از اتفاقایی که افتاده و فقط من توش دخالت داشتم.برام مهم نیس اینده چی میشه.کی ناراحت میشه.یا هر چی.
بدترین حس دنیاس این حس.
کاش منم مث خیلیا حرمت نیگه میداشتم
کاش منم عین خیلیا برام مهم بود نتیجه ی کارام،حرفام
همین

مرد بودن به دول نیس،به دل ِ 

کاش یه سری چیزا استثناء داشتن

بودن‌ت.‏

چه کم‌بهاست انتظار،اگر به قیمت حضورِ تو باشد

گفته بودی می‌مانی؛
نماندی؛
رفتن را آغاز کردی،
درست از لحظه‌ی رسیدن..

بیس سالُ ده ماهُ یازده روزه که درد می‌کشم..‏

خدایا!
نفسهایم در حضورش خلاصه شود،
لطفاً.

لعنت به اونایی که باس ن‌باشن ولی هستن..

می‌خواهم جهان نباشد.
وقتی تو نیستی..
اصلا چه فرقی میکند

اگر می‌دانستی وقتی آهسته زیرِ لب صدایم میکنی چگونه می‌لرزم،تا قیامت روزه‌ی سکوت می‌گرفتی..

پرده‌ی گیسوانم را کنار بزن...آغوش چشمانم انتظارت را میکشند...
عزیزم.

قبل از آمدنت ساعت‌ها را بخوابان.میخواهم تا قیامت تماشایت کنم...

برایم بی‌نهایت‌ی

فَمیدی حالا؟خنگ

منم آن رنجورِ مست..
شعرِ ناتمام...
آرزویی ناتمام که روزی تمام‌ت بود..
منم،
آن یاوه گویِ بیهوده‌جوی..
من،
نه منم...

پیچیده نیست.آدم‌ها یا هستند.یا نیستند.تو نیستی.‏

به پاسِ خیانت‌های بی‌دریغ‌ت..
عزیزم...

باید راه‌ی باشد برای التیامِ غمِ نگاهِ مادرِ دخترک ..

قدر ندون.به درک!‎

سمتِ چپ‌م،
بین نقطه اتصال دنده دوم تا ششم از جلو
همین زیر
این‌جایی دقیقاً.

اگه میدانستی آخرین باری‌ست که برایت اتفاق می‌افت‌م باز هم هیچ کاری نمی‌کردی؟
عزیزم..

.......
.....
................
.....
.........
.

دروغ‎ برای باور نکردن است..

لعنت به همه‌ی آدم‌هایی که رینگ‌تن موبایلشون رینگ‌تنی‌ئه که برا اینکامینگ کالِ تو سِت شده بود.

آقا ما دی‌شب شام نون سنگک و پنیر و گوجه خوردیم.
تازه لامپ‌امونم روشن بود!
بقرعان.

بگو چرا در ن‌بودت نفس‌م بند می‌آید..