Dec 3, 2010

بیا دیگه واسه هیچ نوشته‌ای اسم نذاریم.
خسته شدم.بیا بَس‌ت کنیم.بس‌ت‌مه.
بیا منم دیگه اسم نداشته باشم.
اسم که نداشته باشم دیگه غصه نمیخورم واسه اینکه تو صدام نمیکنی.
اسم که نداشته باشم دیگه توقع ندارم تو بگی "آرزو؟"
بعد من عن‌ شم برات بگم "جونم عزیزم؟"
بعد تو هم خودتو عن کنی بگی فقط میخواستم بگی "جونم"...
بیا تو هم دیگه اسم نداشته باش.
اون‌وخ من دیگه وقتی نیستی صدات نمیکنم.
من همش صدات نمیکنم..من هر روز صدات نمیکنم...
شاید این که تو هیچ‌وخ نیستی واسه اینِ که وختی نیستی من همش صدات میکنم.
شاید تو دوس داری من همش صدات کنم که هیچ‌وخ نیستی.
بیا دیگه اسم نداشته باش.
تو که اسم نداشته باشی منم دیگه اسم کسی‌و صدا نمیکنم.
بعد دیگه کسی نیس که نباشه و نشنوه من صداش زدم.
کسی نیست که جوابمو نده..
بیا دیگه هیشکی اسم نداشته باشه.
بیا بَس‌ت کنیم.
بس‌ت‌مه.

1 نظر:

ميم said...

خوب مي‌شد كه مخاطب اين نوشته تنهايي بود، نه انسان...

Post a Comment

Newer Posts Older Posts