میان احساساتِ آدم رو انگولک میکنن در میرن.
الانا
آرزو هستم.
دخترکی که نه گیسوانش طلاییست و نه گونه هایش سرخ.کسی که همیشه تنهاست.
شاید برای همین نامم آرزوست.می توانم همیشه آرزو باشم و آرزو بمانم ... برای همه.
و تنها باشم برای همیشه...
1 نظر:
خجالتم نميكشن :)
Post a Comment